ازهمه چیز و از همه جا

تنها ترین تنها منم

ازهمه چیز و از همه جا

تنها ترین تنها منم

۷۰ مطلب در آبان ۱۳۹۶ ثبت شده است

از حضرت علی (ع) سوال کردند:



🏞سنگین‌تر از آسمان چیست؟
💔فرمود: تهمت به انسان بی گناه.


🌍از زمین پهناورتر چیست؟
💔فرمود: دامنه حق که خدا همه جا هست و بر همه چیز مسلط است.


🌅از دریا پهناورتر چیست؟
❤️فرمود: قلبِ انسان قانع.


🌄از سنگ سخت‌تر چیست؟
💔فرمود: قلب مردم دو رو.


🔥از آتش سوزان‌تر چیست؟
💔فرمود: رؤسای ستمکاری که ملت را به خود وامی گذارند و هیچ فکر تربیت آنها نیستند.


❄️از زمهریر سردتر چیست؟
💔فرمود: حاجت و خواسته بردن پیش مردم بخیل.


🍷از زهر تلخ‌تر چیست؟
💔فرمود: صبر در برابر نادان‌ها
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۶ ، ۱۹:۴۷
زهرا ولدبیگی
ماهی ها گریه شان دیده نمی شود... گرگ ها خوابیدنشان... عقاب ها سقوطشان و انسان ها درونشان!
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۶ ، ۱۷:۱۶
زهرا ولدبیگی
واسه تموم شدن آدمها کافیه بی دلیل ترکشون کنی ، به همین راحتی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۶ ، ۱۷:۱۴
زهرا ولدبیگی
بخشیدن کسی ک دوسش داری ی حس ناب و توام با حماقته...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۶ ، ۱۷:۱۳
زهرا ولدبیگی
زمین بهشت می شود :
روزیکه مردم بفهمند
- هیچ چیز عیب نیست جز قضاوت ومسخره کردن دیگران...!


- هیچ چیز گناه نیست جز حق مردم..!
- هیچ چیز ثواب نیست جز خدمت به دیگران. ...!
- هیچ کس اسطوره نیست الا در مهربانى و انسانیت...!
- هیچ دینى با ارزش تر از انسانیت نیست...!
- هیچ چیز جاودانه نمی ماند جز عشق...!
- هیچ چیز ماندگار نیست جز خوبى ...!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۶ ، ۱۷:۱۳
زهرا ولدبیگی
میدانید آخرین زنگ زندگیتان کی میخورد!؟

خدا میداند، ولی... آن روز که آخرین زنگ دنیا میخورد
دیگر نه میشود تقلب کرد و نه میشود سر کسی کلاه گذاشت!

آن روز تازه می فهمیم که دنیا با همه بزرگی اش از یک جلسه امتحان مدرسه هم کوچکتر بود
و آن روز تازه می فهمیم که زندگی عجب سوال سختی بود
سوالی که بیش از یک بار نمی توان به آن پاسخ داد.

خدا کند آن روز که آخرین زنگ دنیا میخورد
روی تخته سیاه قیامت، اسم ما را جز خوب ها بنویسند

خدا کند حواسمان بوده باشد که زنگ های تفریح آنقدر در حیاط نمانده باشیم که ((حیات=زندگی)) را از یاد برده باشیم.

خدا کند که دفتر زند گی مان را زیبا جلد کرده باشیم
و سعی ما بر این بوده باشد که نیکی ها و خوبی ها را در آن نقاشی کنیم و بدانیم که دفتر دنیا، چک نویسی بیش نیست؛ چرا که ترسیم عشق حقیقی در دفتر دیگر است
۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۶ ، ۲۳:۴۱
زهرا ولدبیگی
فوق العاده زیباست این متن ...

*وقتی ناراحتی تصمیم نگیر
*وقتی دیر میشه عجله نکن
*وقتی یکیو دوسش داری زود بهش نگو
بذار خودش بفهمه
*وقتی خیلی خوشحالی به کسی قول نده
*وقتی یکی دلتو شکست سر یکی دیگه تلافی نکن
*وقتی بغضت گرفته پیش هرکی گریه نکن شاید همون دشمنت باشه از ته دل خوشحال بشه
*وقتی با یکی قهر کردی پشت سرش حرف نزن شاید دوباره بخوای باهاش دوست بشی
و آخرش اینکه اگر خودت دلت پاکه
فکر نکن همه مثل خودتن 👌🏻👌🏻👌🏻
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۶ ، ۲۳:۴۰
زهرا ولدبیگی
( خداوند از طریق جبرئیل به حضرت موسی (ع) فرموده ):

من شش چیز را در شش جا قرار دادم ولی مردم آن را در شش جای دیگر طلب می کنند و هرگز به آن نمی رسند:

👈1- من علم را در گرسنگی قرار دادم ولی مردم آن را در سیری دنبال می کنند

👈2- من عزت را در نماز شب قرار دادم ولی مردم آن را در دستگاه سلاطین می جویند

👈3- من ثروت را در قناعت قرار دادم ولی مردم آن را در کثرت مال طلب می کنند

👈4- من استجابت دعا را در لقمه حلال قرار دادم ولی مردم آن را در قیل و قال دنبال می کنند

👈5- من بلند مرتبگی را در تواضع قرار دادم ولی مردم آن را در تکبر می طلبند

👈6- من راحتی را در بهشت قرار دادم ولی مردم ان را در دنیا طلب می کنند
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۶ ، ۲۳:۳۹
زهرا ولدبیگی
🌟به خدا گفتم!
چرا مرا از خاک آفریدی؟
چرا از آتش نیستم !؟
تا هرکه قصد داشت بامن بازی کند،
او را بسوزانم !
🌟خدا گفت: تو را از خاک آفریدم
تا بسازی ! . . . نه بسوزانی !
تو را از خاک، از عنصری برتر ساختم . . . تا با آب گـِل شوی و زندگی ببخشی . . . 🌟از خاک آفریدم تا اگر آتشت زنند ! . . . بازهم زندگی کنی و پخته تر شوی . . . باخاک ساختمت تا همراه باد برقصی . . . تا اگر هزار بار تو را بازی دادند، تو 🌟برخیزی ! . . . سر برآوری ! . . .
در قلبت دانهٔ عشق بکاری ! . . .
و رشد دهی و از میوهٔ شیرینش زندگی را دگرگون سازی ! . . .
پس به خاک بودنت ببال
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۶ ، ۲۳:۳۸
زهرا ولدبیگی
یک دقیقه تفکر🤔

شخصی تعریف می کرد:
یه همکار داشتم سر برج که حقوق میگرفت تا 15 روز ماه سیگار برگ میکشید، بهترین غذای بیرون میخورد
ونیمی از ماه رو غذای ساده از خونه
می آورد.
موقعی که خواستم انتقالی بگیرم کنارش نشستم و گفتم تا کی به این وضع ادامه میدی؟
باتعجب گفت: کدوم وضع!
گفتم زندگی نیمی اشرافی و نیمی گدایی...!!
به چشمام خیره شد وگفت:تاحالا سیگار برگ کشیدی؟گفتم نه!
گفت: تا حالا تاکسی دربست رفتی؟ گفتم نه!
گفت: تا حالا به یک کنسرت عالی رفته ای؟ گفتم نه!
گفت: تاحالا غذای فرانسوی خورده ای؟گفتم نه!
گفت: تاحالا تمام پولتو برای کسی که دوستش داری هدیه خریدی تاخوشحالش کنی؟ گفتم نه!
گفت: اصلا عاشق بوده ای؟ گفتم نه!
گفت: تاحالا یک هفته از شهر بیرون رفته ای؟ گفتم نه!
گفت اصلا زندگی کرده ای؟ با درماندگی گفتم اره...نه...نمی دونم...!!
همین طور نگاهم میکرد نگاهی تحقیر آمیز...!!
اما حالا که نگاهش میکردم برایم جذاب بود...
موقع خداحافظی تکه کیک خامه ای در دست داشت تعارفم کرد و یه جمله بهم گفت که مسیر زندگیم را عوض کرد،
اوپرسید: میدونی تا کی زنده ای؟ گفتم نه!
گفت: پس سعی کن دست کم نیمی از ماه را زندگی کنی....!!
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۶ ، ۲۳:۲۸
زهرا ولدبیگی