ازهمه چیز و از همه جا

تنها ترین تنها منم

ازهمه چیز و از همه جا

تنها ترین تنها منم

۵۵ مطلب در تیر ۱۳۹۶ ثبت شده است

ﺍﻗﺎ ﭘﺴﺮ ﻋﺰﯾﺰ ﮔﻮﺷﻮﺍﺭﻩ ﻣﯿﻨﺪﺍﺯﯼ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﺍﺑﺮﻭ ﺑﺮ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﯼ ﺍﻭﻧﻢ ﺍﺷﮑﺎﻟﯽ ﻧﺪﺍﺭﻩ به دررررکک
.
.
.
.
.
.
.



.
ﺩ ﻻﻣﺼﺐ ﭼﺮﺍ ﻭﺳﻂ ﺩﻋﻮﺍ ﺟﯿﻎ ﻣﯿﺰﻧﯽ؟؟؟؟
۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۶ ، ۱۳:۴۶
زهرا ولدبیگی

دانشمندا دلیل سونامی های چن سال اخیر رو کشف کردند😂


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۶ ، ۰۰:۴۱
زهرا ولدبیگی
ازدواج مثل دستشوئی میمونه🤔





اونایی که توشن میخوان بیان بیرون
اونایی که بیرونن میخوان بیان توش
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۶ ، ۰۰:۳۸
زهرا ولدبیگی
‏این دیزاین ناخونا روز به روز داره پیشرفته تر میشه.
به امید روزی که رو ناخون بتونیم کشاورزی کنیم😑😂


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۶ ، ۰۰:۳۵
زهرا ولدبیگی
یک ﺭﻭﺯ ﺩﺯﺩﺍﻥ ﺩﺭﯾﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﮐﺸﺘﯽ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻧﺎﺧﺪﺍ ﮔﻔﺖ : ﺍﻭﻥ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ ﻣﻨﻮ ﺑﯿﺎﺭﯾﺪ، ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﺭﻭ ﭘﻮﺷﯿﺪ ﻭ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﻠﻮﺍﻧﺎﻧﺶ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﺟﻨﮕﯿﺪ ﻭ ﺩﺯﺩﺍﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ. ﺍﺯ ﺍﻭ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ





ﮔﻔﺖ : ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺯﺧﻤﯽ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺧﻮﻧﺮﯾﺰﯼ ﮐﺮﺩﻡ، ﺷﻤﺎ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪ ﻭ ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﻫﯿد
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺩﯾﺪﻩ ﺑﺎﻥ ﮔﻔﺖ : ۱۰ ﺗﺎ ﮐﺸﺘﯽ ﺩﺯﺩﺍﻥ ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻫﻤﻪ ﻭﺣﺸﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﯾﮑﯽ ﺩﻭﯾﺪ ﺗﺎ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ ﮐﺎﭘﯿﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ
ﮐﺎﭘﯿﺘﺎﻥ ﮔﻔﺖ : ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ ﻻﺯﻡ ﻧﯿﺴﺖ، ﺍﻭﻥ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﻗﻬﻮﻩ ﺍﯼ ﻣﻨﻮ ﺑﯿﺎرید!!!
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۶ ، ۰۰:۳۰
زهرا ولدبیگی
مامانم داشت سوپ درست میکرد
بهش گفتم مامان هویج نریز من دوس ندارم!

میگه نترس رو مزش تاثیر نداره!


میگم پس چرا میریزی اگه تاثیر نداره؟؟

میگه خوشمزش میکنه😐😂😂
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۶ ، ۰۰:۲۴
زهرا ولدبیگی

زیباى کوفته خواهر زیباى خفته

عکسش ادامه مطلب

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۶ ، ۰۰:۱۸
زهرا ولدبیگی
دو برادر با هم در مزرعه خانوادگی کار می کردند که یکی از آنها ازدواج کرده بود و خانواده بزرگی داشت و دیگری مجرد بود .
شب که می شد دو برادر همه چیز از جمله محصول و سود را با هم نصف می کردند . یک روز برادر مجرد با خودش فکر کرد و گفت :‌
(( درست نیست که ما همه چیز را نصف کنیم . من مجرد هستم و خرجی ندارم ولی او خانواده بزرگی را اداره می کند . ))
بنابراین شب که شد یک کیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت.
در همین حال برادری که ازدواج کرده بود با خودش فکر کرد و گفت :‌(( درست نیست که ما همه چیز را نصف کنیم . من سر و سامان گرفته ام ولی او هنوز ازدواج نکرده و باید آینده اش تأمین شود . ))
بنابراین شب که شد یک کیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت .
سال ها گذشت و هر دو برادر متحیر بودند که چرا ذخیره گندمشان همیشه با یکدیگرمساوی است . تا آن که در یک شب تاریک دو برادر در راه انبارها به یکدیگر برخوردند . آن ها مدتی به هم خیره شدند و سپس بی آن که سخنی بر لب بیاورند کیسه هایشان را زمین گذاشتند و یکدیگر را در آغوش گرفتند
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۶ ، ۰۰:۱۰
زهرا ولدبیگی
ﯾﮋﮔﯽ‌ﻫﺎﯼ ﺯﻥ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺩﺭ ﻓﯿﻠﻢ‌ﻫﺎﯼ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ : 📽 👩👧 🎥 👌😅


۱ . دستشویی نمیرود 🚽

۲ . ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺪ آﺭﺍﯾﺸﮕﺎﻩ ﭼﯿﺴﺖ .

۳ . ﺑﻪ ﺣﻤﺎﻡ ﻧﻤﯿﺮﻭﺩ . 🚿

۴ . ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎ ﺭﻭﺳﺮﯼ ﺭﺍﻩ ﻣﯽﺭﻭﺩ ﻭ میﺧﻮﺍﺑﺪ .

۵ . ﻫﺮﮔﺰ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺭﺍ ﻟﻤﺲ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺍﻭ ﺳﮑﺘﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ .

۶ . ﻧﺎﺧﻦﻫﺎﯾﺶ ﺍﺯ ﺩﻭ ﻣﯿﻠﯽ ﻣﺘﺮ ﺑﻠﻨﺪ ﺗﺮ ﻧﯿﺴﺖ . 💅

۷ . ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺟﻮﺭﺍﺏ ﮐﺸﯽ ﻣﺸﮑﯽ ﺑﻪ ﭘﺎ ﺩﺍﺭﺩ .

۸ . ﺑﯿﻦ ﺷﮑﻢ ﻭ ﮔﻠﻮﯾﺶ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺑﺪﻥ آﺭﻧﻮﻟﺪ ﺷﻮﺍﺗﺰﻧﮕﺮ ﺩﺭ ﻓﯿﻠﻢ ﺗﺮﻣﯿﻨﺎﺗﻮﺭ 2 ﺻﺎﻑ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﯿﭻ ﺑﺮﺟﺴﺘﮕﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ . 🙎

۹ . ﺗﺎ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﺑﺮ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻣﺰﺍﺩﻩﺻﺎﻟﺢ ﻣﯽﺭﻭﺩ .

۱۰ . ﻓﻘﻂ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﺩﺭﺑﺴﺘﯽ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﻋﻘﺐ ﻣﯽﻧﺸﯿﻨﺪ ﻭ ﺑﯽﺻﺪﺍ ﺍﺷﮏ ﻣﯽﺭﯾﺰﺩ . 🚖


۱۱ . ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺍﺗﻮﻣﺒﯿﻞ ﺑﺎ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺩﻋﻮﺍﯾﺶ ﺷﻮﺩ ﻭﺳﻂ ﺍﺗﻮﺑﺎﻥ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺩﻭﯾﺪﻥ ﺑﯿﻦ ﺧﻮﺩﺭﻭﻫﺎ ﻣﯽﮐﻨﺪ . 🚕 🚗

۱۲ . ﺗﻞ ﻭ ﮔﻞ ﺳﺮ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﺩﺭﺩﺵ ﻧﻤﯽﺧﻮﺭﺩ . 🎀

۱۳ . ﻫﻤﯿﺸﻪ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ xxxl ﺑﻪ ﺗﻦ ﺩﺍﺭﺩ. 👔😂
۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۶ ، ۱۸:۴۲
زهرا ولدبیگی
یه ﺷﺐ ﺗﻮ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪﻡ ﯾﻪ ﺟﻦ ﺩﯾﺪﻡ👻

ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﮔﻔﺘﻢ

ﺩﯾﺪﻡ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ ﻧﺮﻓﺖ😶

ﮔﻔﺘﻢ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎﻗﺮﺍﺋﺖ ﺑﺨﻮﻧﻢ ﺑﺎ ﻗﺮﺍﺋﺖ

ﺧﻮﻧﺪﻡ . ﺑﺴﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﺭﺣﻤﺎﻥ ﺭﺣﯿﻢ .😟


ﮔﻔﺖ : ﺍﮔﻪ ﮐﻞ ﻗﺮﺁﻧﻢ ﺑﺨﻮﻧﯽ ،ﺩﯾﮕﻪ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﻧﺪﺍﺭﻩ ،🙄

ﻣﻦ ﺟﻦ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﺑﺎﺑﺎﺗﻢ توله سگ 😐
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۶ ، ۱۸:۳۹
زهرا ولدبیگی